دختر شیطون من
سلام عشق مامانی . دختر خوشکل خودم . می خوام برات از شیطونک بازیهایی که تو شکم مامانی می کنی برات بگم که چند وقته که اینقد لگد و. تکونهای بامزه ای می خوری که حتی لباسم تکون می خوره و با بابا پیمان کلی می خندیم .تاریخ ٢٣/٤/٩٠ رفتیم با بابا پیمان و مامان فاطی و بابایی رفتیم مشهد . اون روزها تکونهای تو عزیزم کم شده بود ولی همین که به خونه خاله نغمه می رسیدیم شروع می شد تکونهات .خاله نغمه هم که دستشو می ذاشت روی شکمم و حست می کرد و باهات صحبت می کرد و کلی ذوق می کرد . الهی قربون تو دختر خوشکلم برم که وقتی آهنگ شاد می ذاریم شروع می کنی به تکون خوردن عشق مامان طلایی. تازه روژینا هم هی دستشو می ذاشت روی شکمم و می گفت نی نی نازه الهی قربونش برم که اینقد مهربونه . من هر روز تکونهاتو حس می کنم و اگه یک روز تکونهات کم بشه من دق می کنم خودم و همه را هم دق می کنم که بابا پیمان هی می گه بابا جان روی ویبره که نیست چقدر تو حساسی .ولی عزیز دلم بدون که خیلی دوست دارم و بی صبرانه منتظر آمدن به موقع تو عشقم هستم .