مامان و بابا در انتظار یکی یکدونمون
سلام به گل مامانی . امیدوارم حالت خوب خوب باشه . میخوام برات یک خاطره قشنگی بگم . دیروز ظهر که رفتم خونه به بابایی گفتم امروز سمت راست شکمم یک تکونهایی خورد که مهناز گفت صدای سکسکه اش است . بعد بابایی دستشو گذاشت روی شکمم و فهمید کلی ذوق زده شد و داشت حست می کرد عزیزم بعد برای همه تعریف کردیم از ذوقمون . امیدوارم هر چی زودتر بیای و به زندگیمون معنای قشنگی بدی عزیزم دوست دارم دوست دارم دوست دارم مامانی عاشق تو ، تو رو مبوسه و به خدای مهربون می سپاره تا 5 ماه دیگه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی