سلام به وروجک مامان و بابا
سلامی به گرمی آفتاب به وروجک مامانی که همش شیطونی می کنه تو شکم مامانش .گفتم بعد از مدتها بیام و خاطره زیبای تکون خوردنهای تو رو بنویسم چند وقته که همش زیر شکمم فضولی می کنی و تکونهایی می خوری که دلم یکجوری میشه عزیزم .یادمه که یک روز یک تکون بدی خوردی که من جیغ کشیدم از درد که بابائیت اومد با شوخی با تو دعوا کرد که تو از بعدازظهر تا شب تکون نخوردی هر چی با تو حرف زدیم و منت تو رو کشیدیم اصلا محل ندادی و تکون نخوردی تا ساعت ٩ شب که آشتی کردی با ما کلی با بابایی خندیدیم و همینجور از بقیه تکون خوردنهات که اگه یک ذره خم بشم تکون میخوری با شدت که صاف بشم خیلی با مزه است این حرکات و من عاشق این حرکات و تکون خوردنهای تو هستم گلم بدون تو دنیای ...
نویسنده :
مامان
9:35