مامان نگار و دخترم هلن
سلام امروز دوشنبه ٦/٦/٩١ هست دیروز پیمان جون بعد از ١٥ روز از سفر خارج از کشورش اومد ما در طول این دو هفته خونه بابایی حسین بودیم با دخترم . دایی و خاله هلن هم اومدن و ما در این مدت زیاد تنها نبودیم چون خواهر و برادرم برو عد از مدتها دیده بودم خیلی خوشحال شده بودم دخترم هم که با دیدن روژینا یکزره حسودی می کرد و ما کلی بهش می خندیدیم اینقد هلن و روژینا در طول این مدت با هم آب بازی کردن تو حوض و بهشون خوش گذشت که هر چی بگم کم گفتم و منم خوشحال شدم که دخترم اینقد خوشحاله خدا رو شکر . خلاصه دیروز یکشنبه ٥/٦/٩١ رفتیم دنبال پیمان فرودگاه با دخترم هلن . به محض دیدن باباش تا ٥ دقیقه گریه می کرد و لی بعد که پیمان رو شناخت باهاش شروع کرد به...
نویسنده :
مامان
10:32