هلن کوچولوی مامانهلن کوچولوی مامان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

دنیای مامانی

دختر دوست داشتنی من

1391/6/27 18:08
نویسنده : مامان
534 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زیبای من . امروز دوشنبه ٢٧/٦/٩١ هست . دخترم می خوام برات از مسافرت خوب و بیاد ماندنی خودمون بنویسم . ما هفته پیش شنبه صبح راه افتادیم بسمت تهران .توی راه خیلی خوش گذشت اینقد دختر خوب و خانمی بودی اصلا مامان اذیت نکردی . دوتاییمون رفتیم پشت ماشین نشستیم و با هم کلی تو راه بازی کردیم و ..... ساعت ٨ شب رسیدیم به تهران و بابایی ما رو برد به هتل مشهد . چقد هتلمون خوب و تمیز بود و در اونجا بهمون خیلی خوش گذشت همه چی باب دلمون بود . ساعت ١٢ خوابیدیم .صبح که بیدار شدیم رفتیم طبقه ٦ صبحانه خوردیم خیلی فضای زیبایی داشت . بعد رفتیم خیابون بهار برای شما کلی لباس و کفش خریدیم .اینقد توی کالسکه با باباییت ذوق می کردی و با مردم می خندیدی و ... خلاصه نهار رفتیم یک رستوران قدیمی خوب که خیلی نهار خوبی داشت و شما هم که دیگه کلی اونجا رو بهم ریختی و ... بعد رفتیم خونه خاله مریم و تا ساعت ٧ اونجا بودیم و بعد با بابایی رفتیم تیراژه که خیلی عالی بود و هر سه نفریمون خرید خیلی خوبی کردیم اونجا به شما که اینقد خوش می گذشت که بچه ها رو میدیدی کلی ذوق می کردی میخندیدی و ... شب که رسیدیم شما رو به زحمت خوابوندیم . روز بعد هم که رفتیم دربند خیلی خوش گذشت و روز بعد هم که رفتیم هایپر استار و .... خلاصه تهران خیلی خوش گذشت بهمون و روز چهارشنبه به سمت مشهد راه افتادیم رفتیم خونه دایی شهرام و به خونه دایی که رسیدیم خودتو انداختی تو بغل دایی و جدا نمی شدی شهرام خیلی ذوق کرده بود با روژینا هم دوست شدی و تو این یک روز بازی می کردی و عصر هم رفتیم خونه خاله نغمه و عمو مهدی تو رو دیدن خیلی خوشحال شدن یک ساعت هم اونجا بودیم و صبا رو هم دیدیم و بامن حرف نزن... پنج شنبه شب هم رفتیم باغ آقای فرودی ساعت ١ شام خوردیم و ساعت ٤ صبح خوابیدیم شما البته بگم که خیلی دختر خوبی بودی ساعت ١٠ دیگه خوابیده بودی و من راحت بودم . روز بعد هم رفتیم مشهد و ساعت ٣٠/٥ عصر راه افتادیم به سمت بیرجند . ساعت ١١ رسیدیم . روز بعد مامان فاطی اومد دنبالمون و ما رو برد خونشون و بابا حسین کلی ذوق کرد شما رو دید و گریه هم کرد تا ساعت ٣٠/٦ اونجا بودیم و شب هم رفتیم خونه بابا علی و تا ساعت ١٠ اونجا بودیم . دخترم خیلی من بهت افتخار می کنم که همچین دختر خوب و خانمی دارم تو ی سفر اصلا ما رو اذیت نکردی و واقعا خانوم بودی دخترم خیلی دوست دارم و تا زنده ام بیادت هستم و می بوسمت . دوسسسسسسسسسسسسسست دارم .قلب

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان محمد فاضل
28 شهریور 91 14:14
اینقدر اسم و رسم جاهایی که رفتی و نام وفامیل ها رو ننویس


باشه مامان محمد فاضل
سینا
10 مهر 91 22:57
هزار هزار آفرین به تو فرشته کوچولوی مهربون عزیزمی نفس