دختر شیطون من
سلام به دختر کوچولوی خودم هلن جون. امیدوارم دخترم همیشه سرحال و خوش و خرم باشی و همیشه در سلامتی کامل و در پناه حق تعالی باشی . دخترم می خوام برات از خاطره چهارشنبه 21/4/91 بنویسم که ساعت 5 بعدازظهر از خواب بیدار شدی و شروع کردیم با همدیگه بازی کردن اینقد شیطون شدی ماشااله که کلی دیروز با بابات خندیدیم از دستت . رفته بودی با روروئکت توی اتاق من سراغ سشوار و اتوی موی من همه رو می کشدی دور سرت و دنبال سرت می کشیدی و می نداختیشون همه رو کلی مسخره بازی داشتی . رفته بودی سینما خانگی رو برداشته بودی بلند می کردی می خواستی بزنی تو سرت که باز ازت می گرفتیم که تو سرت نزنی باز این کارت که تموم شد رفتی سراغ رو میزی . رومیزی رو می کشیدی گلدون پرت می...
نویسنده :
مامان
11:33